مسعود جانبزرگی، هنرمند نمایشگاه خیال سرکش اولین نمایشگاه نقاشی خط انفرادیاش را در بهمنماه ۹۸ در گالری تام بهنمایش گذاشت. او از سال ۱۳۸۴ یادگیری خوشنویسی را با علاقه و میل شخصیاش آغاز کرده و بعد از ۸ سال بهدلیل تمایل زیادش به فلسفه و حکمت هنر در رشتهی هنر اسلامی تحصیل کرده است. او معتقد است هنر خط نقاشی، تلفیقی از هنر نقاشی و خوشنویسی است و هرکس باید بنا به خلاقیت شخصی خودش به این هنر بپردازد. به همین دلیل بهتر است شخص بدون آموزش دیدن و بدون تقلید از دیگر استادان خط نقاش، در این مسیر گام بردارد و پالت شخصی خویش را بیافریند. در بدو ورود به هنر خط نقاشی، لازم است هنرمند مطالعاتی داشته باشد و اصولی را بداند. آن چیزی که هنرمند باید نزد استادان بیاموزد، آموزههایی مانند گرافیک و خوشنویسی و اصول پایه و تکنیکها و متریالها است. وگرنه نمیتوان نقاشی خط را بهعنوان یک هنر جداگانه و بهطور خاص آموزش داد.
استفاده از فرمهای مشخص کلمات در هنر خط–نقاشی، برای مسعود جانبزرگی بههیچوجه راضیکننده نبود. برای همین تمام متریالهای طراحی را آزمود و مطالعهی عمیقتری را روی این هنر آغاز کرد. او از تجربهی کارهای جدید نهراسیده و با همین مطالعات توانسته آثار خلاقانهای بهوجود بیاورد. از نظر او تکنیک نباید آنقدر در کار پررنگ باشد که مفهوم را بپوشاند. مفهوم و فرم و حرفی که هنرمند برای گفتن دارد، بسیار مهمتر از تکنیک بهکار رفته است. او معتقد است یادگرفتن تکنیک، کار سادهای است و قرار نیست در آثارش تکنیکهایش را بهرخ بکشد، بلکه در این مجموعه کوشیدهاست بر فرم و فضای خلق اثر تمرکز و تکنیک را بر اساس مفهوم مورد نظرش انتخاب کند و به خدمت بگیرد. بهگونهای که این آثار حرفی ماندگار برای گفتن داشته باشد، برای دیگران چالش ایجاد کند و سؤالاتی را به ذهنشان بیاورد.
مسعود جانبزرگی دربارهی هنر خط نقاشی میگوید: در کار خط–نقاشی همیشه گونهای بداهگی وجود دارد. اغلب اوقات، هر هنرمند یک تصویر ذهنی پیش از انجام کارش دارد. اما من وقتی شروع به کار میکنم، تحت تأثیر فضا و موقعیت و حس و حالم، تصویر ذهنی که داشتم، به چیز دیگری تبدیل میشود. در روند کار پرداختن به خط–نقاشی، دریافتم که چیزی کم است و آثارم تکمیل نیست. تأکید استادم بر بداهه بود و میگفت کار بداهه شاعرانهتر و هنرمندانهتر است. من به مطالعه پرداختم و تمام اتودهایی که در دفترم میزدم و طرحهایم را مدام با توجه به ابعاد مختلف تغییر میدادم، نوعی مطالعه روی کارهایم بود. تنها کمبودی که احساس میکردم، چارچوب تعریفشدهای بود که برای حروف وجود داشت. سوژههای من حروف بودند. بهجای تکرار کارهای قدیمی، لازم بود کاری نو انجام بدهم و تعریف خودم را برای هر حرف داشته باشم. برای همین شروع به مطالعه روی فرمی کردم که اصل کارم بود تا پختهتر شود.
با توجه به علاقهای که مسعود جانبزرگی به هنر نقاشیهای خیابانی دارد، گرافیتی را یکی از منابع الهام برای کار خودش میداند. روح اعتراضی در نقاشیهای دیواری هست که آنها را جذابتر میکند. او همچنین برای انتخاب ابزار مناسب برای کارهایش ابزارهای بسیار زیاد و متنوعی را امتحان کرده است. مسعود معتقد است ترکیببندی زیبا جزء اصلی هر کار هنری است. به همین دلیل هر ابزاری را امتحان کرده است تا درنهایت پاستل گچی رنگی و مقوای بافتدار را بهترین ابزار برای کارش دانسته است. او میگوید که در زمان انتخاب ابزار هیچ ایدهای برای نمایش آنها نداشته تا زمانیکه استاد امانی کار او را یک نقاشی خوب و قابل ارائه دانست. از نظر وی، یک هنرمند معاصر بهجای قلعوقمع کردن حروف و چیدن آنها کنار هم که به دوران تیموری برمیگردد و تنها هنر خوشنویسی است، باید بهراستی هنرمند زمان خودش باشد و کنشی نو ارائه کند. مسعود با نگاه متفاوتی به ماجرای خط نقاشی، آثاری خلق کرده که دیگر نمیتوان آنها را صرفاً هنر نستعلیق دانست. بلکه این آثار، نقاشیهایی محسوب میشوند که هنرمند در آنها از عناصر خوشنویسی بهره گرفته است.
مسعود جانبزرگی گرفتن نقد را مهمترین مساله برای خودش در این نمایشگاه میداند و معتقد است این نمایشگاه، آغازگر کار او در هنر خط نقاشی است. او در گذشته تا حدودی تحت تاثیر آثار محمد احصایی از پیشقدمان هنر نقاشی خط بوده است که اعتقاد دارد باید اصول و سنتها را در حین کار حفظ کرد.